والله ما طلعت شمسٌ ولا غربت إلا و ح

والله ما طلعت شمسٌ ولا غربت إلا و حبّـك مقـرون بأنفاسـي
ولا خلوتُ إلى قوم أحدّثهــم إلا و أنت حديثي بين جلاســي
ولا ذكرتك محزوناً و لا فَرِحا إلا و أنت بقلبي بين وسواســـي
ولا هممت بشرب الماء من عطش إلا رَأَيْتُ خيالاً منك في الكـــأس
ولو قدرتُ على الإتيان جئتـُكم سعياً على الوجه أو مشياً على الرأس
ويا فتى الحيّ إن غّنيت لي طربا فغّنـني وأسفا من قلبك القاســـي
ما لي وللناس كم يلحونني سفها ديني لنفسي ودين الناس للنــ

النتائج (الفارسية) 1:

و خدا چه شمس طلعت و نه بیگانه و تصمیم خود را با bated breath رون را دوست دارمبدبختی من به گروه ترکان و مغولان تنها بوده و شما تازه میان شیشه jو نه zkrtk غمگین و نه تنها شادی و شما قلب من بین من پارانویاعلاقه مند در آب آشامیدنی از تشنگی اما دیدم شما در داستان و نیزاگر برآورد شده در تولید به ترتیب به صورت و یا آستین بر سر آمدو بله پسر زندگی من بخوان توجهتان VGN نيکل و پشیمانی از قلب اندازه گیریآنچه که مردم مایل ylhonni دینی احمقانه و من خودم و مردم خواهد شد

النتائج (الفارسية) 2:

و آنچه خدای خورشید طلعت راه شما قرار نمی، با این حال، و عشق همراه Boaddiqa
به قوم تنها Ohdthm Akhlut نیست و شما بین Jelassi نوزاد
نمی Zkrtk Mahzona و با شادی اما و تو در قلب من بین خیالی
نیست آب آشامیدنی علاقه مند از تشنگی، اما من در جام دیدم داستان شما
هر چند برآورد به آمده تا من به منظور راه رفتن بر روی صورت یا سر آمده
و آه پسر محله که من به من خواند شادی و غم و اندوه Vgnna از قلب خشن
چه من و مردم است که چگونه Elhonna حماقت مذهبی برای خودم و دین مردم N

النتائج (الفارسية) 3:

به خدا سوگند كه Talaat شمس، تجسم دوباره تنها و عشق شما را با يك جفت بانفاسى
است و نه تنها مردم را به خلوت احدثهم هستيد و نوزاد بین جلاسى Downheartedly
و نيزه و نه تنها با شادي و تو در قلب من بین وسواسى
و من از عطش آب مي نوشيد، اما داستانهاي شما را ديدم در سوپر بول
حتی برآورد بالا روشن است در تلاش است تا چهره يا پياده به سر او برد كل گرده بود كه پسر يك ربع
فوروم نام دین فغننى و تأسف من به قلب
خشنآنچه که من بيمعني کيلومتر يلحوننى ابلهانه، پيشكسوت خودم مذهبی مردم للن